خسته در حرم امام رضا (شعر)
شهادت اما هشتم سلطان سریر ارتضا علی ابن موسی الرضا علیه السلام تسلیت باد شعر در ادامه مطلب خسته از راه، کنار مادر توی ماشین پدر خوابیدم پلکهایم که به هم افتادند خواب یک صحن کبوتر دیدم صبح وقتی که دو چشمم وا شد شادمان مثل گلی خندیدم آخر از پنجره پشت اتاق گنبد زرد رضا را دیدم دل من مثل کبوتر پر زرد رفت و بر شانه گلدسته نشست اشک در چشمه چشمم جوشید بغضم آیینه شد اما نشکست پدر آماده شد از من پرسید: دوست داری که تو را هم ببرم؟ گفتم:آری! ولی آنجا چه کنم؟ مادرم گفت: زیارت پسرم! گر چه زود آمده بودیم ولی در حرم جای دل من کم بود هر...