زهرازهرا، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

پرسمان كودك

نقد فیلم

1391/11/20 20:18
نویسنده : مشاورروحانی
4,252 بازدید
اشتراک گذاری

یک نمونه از تاثیرات طلاق بر فرزندان

با نقد وبررسی فیلم کريمر عليه کريمر

 

یک نمونه از تاثیرت طلاق بر فرزندان

معرفي فيلم:  کريمر عليه کريمر

Kramer vs Kramer.

کرامر علیه کرامر نام فیلمی به کارگردانی رابرت بنتون محصول سال ۱۹۷۹ است که موضوع آن طلاق است.

شناسنامه
--------------

کارگردان: رابرت بنتون
تهیه کننده: استنلی ر. جیف
نویسنده:
آوری کورمن (داستان)
رابرت بنتون
بازیگران:
داستین هافمن
مریل استریپ
جاستین هنری
جین الکساندر
عرضه کننده: کلمبیا پیکچرز
تاریخ عرضه: ۱۷ دسامبر ۱۹۷۹
زمان: ۱۰۵ دقیقه
زبان: انگلیسی
هزینه: ۵۰ میلیون دلار

 

معرفی کارگردان

یکی از ویژگیهای رابرت بنتون ،کارگردان وفیلمنامه نویس آمریکائی  گزیده کارکردن او است بنتون در نزدیک به 40سال فعالیت سینمائی،تنها 10فیلم کارگردانی کرده است و تعداد فیلمنامه های او 14فیلمنامه  بیشتر نمیشود اما هر وقت که او را از یاد می بریم  باز می گردد وگوشه ای از استعداد فراوان خود را به نمایش می گذارد بنتون که همدوره فیلم سازانی چون کاپولا ،اسکورسیزی و اسپیلبرگ است  لیکن به دلایلی نتوانست خود را در سطح آنان مطرح نماید

او در 29 سپتامبر1932در خانواده ای به نسبت فقیر در واکساچی ،تگزاس به دنیا آمد سپس  از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد او قبل از پرداختن به سینما کارهای مختلفی را تجربه کرد در دوران خدمتش(1950) در ارتش ،تصاویر مینیاتوری سه بعدی نقاشی میکرد وسپس از سال 1958 به مدت شش سال بامجله اسکوایر در پرداختن به امورهنری با آنان همکاری نمود

پس از آن در سال 1960 کتابی کودکانه با نام littlebrother no moreنگاشت او با همکاری دیوید نیومن توانست روزبه روز موفقیت خود را در نویسندگی افزایش دهد تا جائی که در سال 1967 با همکاری دوستش اولین فیلمنامه با نام بانی وکلاید یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای دهه 1960را نوشتند و برای اولین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شدند  سپس در سه فیلم  مردبدکرداری بود (جوزف ال ،منکه ویتس/1970 ) تازه چه خبر، دکتر(پیتر باگدانوویچ/1972)و اوه!کلکته!(گیلوم مارتیناوسیون/1972) به عنوان فیلمنامه نویس همکاری داشتند  واو برای نخستین با کارگردانی را با فیلم همراهانبد(1972)تجربه کرد  . نمایش آخر شب ( 1977) فیلم بعدی بنتون بود که پس از آن نیز با همکاری دوتن از همکارانش فیلمنامه سوپرمن (ریچارددانر) را نوشتند و پس از آن بود که در سال 1979 بنتون با کریمر علیه کریمر به موفقیت زیادی  دست یافت  بنتون کارهای زیاد دیگری را در کارنامه دارد که ازحوصله نوشتار خارج است
جایزه‌ها
-----------

جایزه اسکار بهترین فیلم
جایزه اسکار بهترین کارگردان
جایزه اسکار بهترین فیلمنامه
جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد (داستین هافمن)
جایزه اسکار بهترین بازیگر ساپورت زن (مریل استریپ)
جایزه اسکار بهترین بازیگر ساپورت (جاستین هنری)
جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری
جایزه اسکار بهترین ویرایش فیلم

کرامر دربرابر کرامر از بهترین ملودرام های دهه های اخیر محسوب می شوند

داستان فیلم
-----------------

داستان درباره زن و شوهری است که از یکدیگر جدا می‌‌شوند.

خلاصه داستان:

 تد کريمر(هافمن) کارمند  یک  شرکت تبليغاتي است . و مدتهاست که نسبت به خانواده اش  بی توجه است . او پس از موفقيت در بستن يک قرارداد بزرگ،  شب هنگام زماني به خانه وارد میشود که  متوجه مي شود همسرش جوانا (استريپ) مي خواهد او را ترک کند. جوانا ، تد و پسرشان، بيلي را رها مي کند و شبانه از خانه مي رود ، تد هم هرچه تلاش می کند  نمي تواند مانع او شود. تد  با گذشت زمان  علیرغم  بی توجهی او به فرزندش در گذشته عوض مي شود و رابطه ي عاشقانه اي ميان او و پسرش به وجود مي آيد. در حالي که ١٨ ماه از جدايي او و جوانا مي گذرد، ناگهان جوانا برگشته  و به تد مي گويد که بيلي را مي خواهد با خود ببرد ؛ تد مخالفت کرده و جوانا  مجبور میشود برای رسیدن به هدفش به دادگاه شکايت  کند.

دادگاه راي به سرپرستي مادر مي دهد. لیکن  جوانا که علاقه ي بيلي به پدرش را مي بيند از اين کار منصرف مي شود.

کريمر عليه کريمر داستان تغيير و تحول دو انسان است. تحول نه براي فرزند بلکه براي خانواده . پدر آنقدر غرق شغل خود شده است که از همسر و پسرش کاملا دور مي افتد و مادر آنقدر به خانه مي انديشد که ديگر، آن را غير قابل تحمل مي بيند و تنها راه خودکشي نکردن را ترک خانه مي داند. اين جدايي براي تحول هر دوي آنها لازم است تحولي که آنها را در مقابل هم قرار مي دهد براي تصاحب آنچه که به هر دوي آنها تعلق دارد يعني فرزندشان.

هافمن به خاطر ايفاي چنين نقشي موفق به دريافت اسکار بهترين بازيگر مرد شد. استريپ هم با حضور هرچند کوتاه خود اسکار بازيگر زن مکمل را دريافت کرد. کريمر عليه کريمر  مجموعا پنج جایزه اسکار به دست آورد که برای فیلمی کم خرج با مضمونی اجتماعی در مقابل فیلمهای  پرهزینه با جلوه های ویژه  آماری باورنکردنی است .
 

اکنون  با بررسی کوتاه این فیلم به مقوله خانواده وچالشهای آن  خواهیم پرداخت 

باتوجه به اینکه فلسفه تشکیل خانواده رسیدن به آرامش است  «و مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها»[1] واین کانون  اهمیت زیادی نیز داردکه مورد توجه خداوند است وبرای حفظ این آرامش سفارشهائی دارد در جائی دیگر نیز برجایگاه والای زن در محیط خانواده تاکید نموده ومی فرماید، ، مردان را به معاشرت نیکو با زنان سفارش می کند. و عاشروهنَّ بالمعروف ( و با آنها به شایستگی رفتار کنید).

اصل مهمی را که شریعت اسلام بر روابط زوج ها حاکم می داند « حس معاشرت» است. واژه ی «معروف» 38 بار[2] در قرآن به کار رفته است؛ نوزده مورد آن، توصیه به شوهران در مورد معاشرت با همسرانشان است.[3]

لیکن با مشاهده  فیلمهای مختلفی چون  یک روز بخصوص (اتوره اسکولا /1977) پلهای مدیسن کانتی(کلینت ایستوود)  نان وگلهای لاله( سیلویو سولدینی2001) بهترین سالهای زندگی من (ویلیام وایلر/1946) وکریمر علیه کریمر (رابرت بنتون1997)و... در غرب حکایت از  وجود اختلافهای خانوادگی ومعظل طلاق می باشد  شایان ذکر است که در ایران نیز فیلمهائی چون .............................به این معضل پرداخته اند که فیلم به همین سادگی نیز به نوعی وبا دیدگاهی متفاوت  شباهت زیادی به فیلم کریمر علیه کریمر دارد

سنت وصنعت

       در جامعه ی به ظاهر اجتماعی امروز فرهنگ مردم از سنت ها فاصله گرفته و اصول معنویت و اخلاق را به فراموشی سپرده که همین امر موجب دور شدن انسانها از یکدیگر و از خودبیگانگی اشخاص شده است. زندگی های ماشینی، مدرنیسم و نوگرا بر جوامع بشری سلطه پیدا کرده و هریک از افراد جامعه به گونه ای از تنهایی رنج می برند.

      شبانه روز هر فرد را سیر عادات فرا گرفته و  انسان امروزی دچار تکرار و روزمرگی شده است فیلم «کریمر علیه کریمر » روایت انسانی است که روزمرگی او را آزار می دهد و به همین دلیل قصد ترک خانه وخانواده  را دارد. خانه ای که او را محدود کرده و ساکنین آن از او درک صحیح ندارند.

مدیریت کجاست؟

نکته مهمی که در ابتدای شروع این فیلم چشم گیراست  وتا انتها نیز به چشم می خورد بحث تضییع حقوق زن از سوی مردان ومورد بی مهری وبی توجهی قرار گرفتن آنان است   که فیلم  اینگونه شروع میشود که زنی را نگران ومظطرب در کنار بستر فرزند میبینیم که پس از خواباندن او وابراز محبت خود به او در پی آماده کردن خود از منزل به سراغ کمد لباسها برای جمع آوری لوازم خود میرود و به انتظار مرد مینشیند تا او بیاید وبا او خداحافظی کند  علیرغم دیر آمدن مرد وبا ورود به منزل هنوز هم از محیط کار سخن میگوید و هیچ توجهی به همسر خود ندارد و اینگونه بیانگر است که شخصی است که زندگی کردن او برای کار است و بعد از اندکی زن به او میگوید که من تورا میخواهم ترک نمایم .مرد از شنیدن این جمله تعجب میکند و.... اکنونبا مشاهده این سکانس از فیلم که به نوعی نمایانگر خیلی از زندگیها است متوجه میشویم که سفارشات اسلامی در هر لحظه هشداری است برای ما و زنگ خطری است که به اینگونه معضلات دچار نشویم  آنجا که امام كاظم عليه‏السلام مى‏فرمايد: «اجتهدوا فى ان يكون زمانكم اربع ساعات ساعة لمناجاة الله و ساعة لامرالمعاش و ساعة لمعاشرة الاخوان و الثقات الذين يعرّفونكم عيوبكم و يخلصون لكم فى الباطن و ساعة فيها للذاتكم فى غير محرّم، و بهذه الساعة تقدرون على الثلاث ساعات». معناى حديث اين است كه سعى كنيد اوقات خود را به چهار بخش تقسيم نماييد؛ بخشى را به مناجات با خداوند متعال و بخشى را به كار و تلاش براى امرار معاش و كسب درآمد و بخش سوم را به روابط اجتماعى و گفت‏وگو با دوستان و افراد مورد اعتمادتان كه (در جهت رشد و تعالى) عيوب شما را بيان مى‏كنند و در واقع نسبت به شما خالصانه علاقه‏مند هستند، اختصاص دهيد. بخش چهارم اوقات خود را نيز براى لذت بردن از امور حلال مادى و معنوى قرار دهيد.[4]

با توجه به این موضوع در می یابیم یکی از دلائلی که تد کریمر دچارمشکل میشود عدم مدیریت زندگی و وقت قراردادن برای خانواده است   در حالی که با مشاهده سکانس قرارگرفتن  مادر در کنار فرزند وابراز محبت خود به او به نوعی تداعی کننده وظیفه مادری است  که این  رفتار او یک رفتار بسیار تربیتی است بر خلاف رفتار پدر  چنان که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان رئوف ومهربان باشید .۲روش رسول اکرم (ص) درخانواده این بود که همه روزه صبح دست محبّت به سر فرزندان خود می کشید .[5]

دوست داشتن !!

علیرغم اینگونه برخوردمادر نسبت به فرزند یک تناقض در این فیلم نسبت به ابراز مهربانی و دوست داشتن قلبی کودکان مشهود است

 

 

*تناقضها :

1-    در آغوش گرفتن فرزند ومهربانی با او هنگام خواب  با چهره ای غمگین وگفتن این جمله از سوی مادر به فرزندش خوب بخواب و به چیزهای خوب فکر کن  ، ترک نمودن فرزند بدون هیچ گونه ابراز واینکه مادر هنگام ترک منزل هیچ گونه تقاضائی  از شوهر نسبت به فرزند خود نمی کند

2-    در سکانس ملاقات تد با جووانا در رستوران  وقتی که پدر به او میگوید  که بیلی (فرزندشان ) زخمی شده وصورت او بخیه خورده است او هیچ گونه ابراز ناراحتی نمی کند  ومیگوید نگران نباش این اتفاق برای بچه ها پیش می آید! در حالی که موضوع قرار ملاقات آنها فرزندشان است

3-    ویا در سکانس صحنه  دادگاه علت طرح شکایت خود را گرفتن فرزند خویش  عنوان میکند و می گوید به این نتیجه رسیدم که پسرم را دوست دارم  در حالی که در ین مدت   18ماه  اگر واقعا اورا دوست داشته در هیچ صحنه ازفیلم این دوستی را ابراز نمی کند وفقط برای آرامش خودش نه فرزندش،  به دیدن او از رستوران مقابل مدرسه بسنده میکند     

تمام اتفاقات داستان  جز صحنه ابتدائی خداحافظی مادر با کودک و ترک شوهرش  همگی از زاویه دید کریمر پدر اتفاق می افتد  داستان بنا دارد برخلاف کلیشه های متداول  به پدری حق بدهد که محبتهایش نادیده انگاشته می شود  پدری که تصمیم دارد در غیاب مادر ،به نوعی هم مادر وهم پدر باشد . چنانکه بیلی  در مخاطب قرار دادن پدر بارها او را جایگزین مادر کرده ویا با مادر سایر کودکان مقایسه می کند  به تعبیری پدر نوعی زندگی زنانه را تجربه می کند هرچند که در دنیای مردانه با شکست مواجه می شود لیکن اهداف به ظاهر زنانه –نگهداری فرزند،پاسخگوئی به نیازهای همه جانبه اش –برای او آنقدر مهم میشود  وتا مرز نهائی پیش می رود و همه چیز(حتی کارش) را در راه بدست آوردن فرزند قربانی می کند درواقع طراحی داستان و پیشبرد داستان  به گونه ای است که پدر در دو بخش  روابطش را با فرزند گسترش می دهد  بخش اول مربوط به ناشی گری های  او نسبت به وظایف زنانه است که با عث ایجاد حس همکاری و مراوده متقابل کودک وفرزند میشود روابطی همچون  تو بشو معاون اول من در صبحانه درست کردن ، خرید مایحتاج زندگی از فروشگاه ،بردن او به مدرسه و.... وبخش دیگر مربوط به وظائف پدری خود او است    

پیرو فرمایش پیامبر نسبت به توجه به خانواده و  رعایت اعتدال در زندگی می بینیم که پدر در ابتدای فیلم آنچنان غرق  در کار ومشغله خوداست که  خانواده و فرزند او در درجه چندم قرار می گیرد  ّ  تا انجائی که زندگی کردن او بخاطر کار است وهنگامی که بار مسئولیت تربیت و.... در زندگی به دوش او می افتد واحساس می کند فرزند به حضور او نیاز دارد این بار بخاطر فرزندش  و ... کار خود را از دست می دهد و برای اینکه بتواند فرزندش را در کنار خود نگهدارد  به هردری میزند  تا در دادگاه به خاطر بیکاری ، عدم صلاحیتش برای سرپرستی بیلی تایید نشود

وقتی که انسانهای یک جامعه نگرش مادی دارند !

  لیکن تناقضی دیگربه لحاظ رفار وعملکرد تدکریمر در دیالوگهای او به چشم می خورد . در سکانسی که با رئس خود گفتگو می کند و رئیس نسبت به رفتار او معترض است  می گوید : هرگز نمی گذارم گرفتاری شخصی من(فرزنش ) به کارم لطمه بزند و رئیس او پیشنهاد می کند که فرزندش را به کسی بسپارد تا از او نگهداری کندبا این حال در جائی دیگربه خاطر تب کردن فرزندش ناچارا سرقرار حاضر نمی شود   

*نکته دیگر تربیتی که در این فیلم مشاهده میشود وتناقض رفتاری می باشد ،برخورد پدر است که در ظاهر سعی دارد همیشه  جواب قانع کننده به فرزند بدهد وسوالات او را پاسخ بگوید و تاحدودی کودک خود را در جریان برخی امور قرار دهد (با توجه به اینکه در علم روانشناسی به این نکته اشاره شده است که پاسخگوئی صحیح وقانع کننده موجب رشد فکری کودک می گردد)لیکن اینگونه تناقض رفتاری آنجا  قابل مشاهده میشود که از بیلی میخواهد بستنی را نخورد. به جای اینکه در  مقام علت یابی لجاجت او بر آید با برخوردی خشن واز روی عصبانیت او را در اتاق خواب خود محبوس می کند و در جواب کودک می گوید از تو متنفرم  در حالی که گفتنن اینگونه کلمات بر کودک اثر منفی میگذاردحال آنکه پیامبر ما در مورد برخورد با کودک  میفرماید : [1] . «اذا سمیتم الولد فاکرموله و اوسعوا له فی المجلس و لاتقبحوا وجها» [6] هر گاه از فرزند خود نام می برید گفتار خویش را با اکرام و احترام در آمیزید و در نشستها و مجالس جائی برای آنها فراخ سازید و با چهره درهم کشیده با آنان برخورد نکنید زمانی که حضرت می فرمایند برای آنان چهره در هم نکشید . تکلف کلمات اینگونه مشخص است

 حال آنکه اگر خوب تو جه کنیم متوجه میشویم این کلمات را از مادر آموخته است ، که در اوج نا را حتی به پدر بازگو می کند چرا که در ابتدای فیلم جووانا همسر تد نیز این کلمه (از تو متنفرم )را به تد میگوید نشان از ین است که آموختن این کلمات از  سوی مادر بوده است چرا که تنها همدم ودوست  او مادر بوده (به راستی چقدر پدران ومادران مراقب گفتار خویش در مقابل کودکان خود هستند

پدر مرا ببخش !

نکته دیگر تناقض  آنجا  است که بیلی محتوای  لیوان را برروی میز می ریزد و پدر از کار او به شدت ناراحت میشود  بلافاصله شروع به فریاد میکند وخوبی های گذشته را به رخ فرزند می کشد اما قبل از پرداختن به مورد تناقض رفتاری پدر باید توجه نمود که والدین با توجه به در ک بهتر مسائل نسبت به کودکانشان چقدر به فکر کنترل عصبانیت خودهستند؟ و یا اینکه آیا ملامت وسرزنش آنان سود مند است؟ وسوء رفتار کودک را در پی نخواهد داشت؟ در حالی که درآموزه های دینی ما برای این موضوع چاره اندیشی شده است آنجاکه امیر مومنان علی علیه السلام میفرماید : الافراط في الملامه يشب نيران اللجاجه - زياده روي در ملامت و سرزنش اتش لجاجت را شعله ور مي كند[7]   حال آنکه در این سکانس تد کریمر با 3بارعذرخواهی بیلی مواجه میشود واو هیچ گونه عکس العملی نسبت به عذرخواهی او نشان نمی دهد  لیکن اینجا می توان اشاره نمود به فرمایش امام سجاد علیه السلام که فرمود : قال السجادعليه السلام : «ان شتمك رجل عن يمينك ثم تحوّل الى يسارك و اعتذر اليك فاقبل عذره) اگر شخصى به شما از سمت راست دشنام داد و از سمت چپ عذرخواهى كرد، عذر او را بپذيريد. [8]

لذا در سکانسی دیگر که خود پدر مرتکب اشتباه میشود و برای بازگرداندن بیلی از مدرسه دیر میرسد که مجبور میشود عذر خواهی کند  اما بیلی که خیلی ناراحت است وبه او توجهی ندارد وغذا  نمی خورد تد به او میگوید آدم باید گذشت داشته با شد و اگر کسی گفت ببخش باید اورابخشید  این جریان میتواند پیام خوبی داشته با شد که فرزندان هرگونه تربیت را در وهله اول از والدین می آموزند لذا از بازخورد آن به خودشان نباید ناراحت شوند بلکه باید در سدد تغیر رفتار خود وکودکشان با شند

بیا بازی کنیم بابا!

*نکته دیگر همبازی شدن والدین با کودکان است لیکن از جمله راههایی که می توان حس احترام و محبت را در وجود کودک  به وجود آورد همبازی شدن با اوست.

اگرچه همبازی شدن با کودک مقداری از وقت آنان را می گیرد اما آثار بسیار نیکوئی در پی خواهد داشت.

علاوه بر اینکه مشارکت والدین در بازی کودکان برای آنان نشاط انگیز است موجب رشد استعدادها و تلطیف عواطف او نیز خواهدشد. لذا از پیامبر بزرگوار اسلام خطاب به والدین راجع به همبازی شدن با کودکان نقل شده است که فرمود:

 

هر کس کودکی داشته باشد باید با وی کودکانه رفتار نماید. [9]

یا به تعبیر مولوی               چون كه با كودك سر و كارم فُتاد هم زبان كودكان بايد گشاد

باید توجه داشت که زبان کودکی تنها گویش نیست بلکه رفتار را شامل میشود

چنانکه تد کریمر برای جامعه عمل پوشاندن به اینگونه رفتارهای تربیتی با کودک خود سعی می کند اینگونه با شد که البته در اواسط فیلم هنوز این رفتار ناقص است آنجا که دو بار فرزند خود را به پارک میبرد وفقط در گوشه ای از پارک با خانمی مشغول به صحبت شده و به او توجهی ندارد تا اینکه در مرتبه دوم در اثر بی توجهی، کودک با حادثه مواجه میشود و پدر ناراحت شده وبا درآغوش گرفتن او دوان دوان خود را به درمانگاه می رساند اما این اتفاق باعث میشود که تد کریمر در روابط خود تجدید نظر نماید و در اواخر فیلم می بینیم این رفتارها اصلاح شده وخودهمبازی کودک میشود و او را در دوچرخه سواری وآموزش یاری می کند

پدرمنظم

نکته دیگری که در روابط پدر با فرزندش به طور تناقضی به چشم می خورد  وانمود نمودن پدر ،اینکه فرد منظمی است وبا برنامه در سکانسی که در محل کار با بیلی تلفنی صحبت می کند ومیگوید که هرروز به چه میزان حق دارد

تلوزیون نگاه کند ویا منظم باشد وبا برنامه در حالی که دیررسیدن  او به قرارهایش( 20و15دقیقه) و به هم ریختگی منزل پس از رفتن  همسرش ورعایت نکردن نظافت در آشپزی و....ُخود به نوعی آموزش بی نظمی است لذا باید توجه نمود که رفتار ما موجب الگو گیری کودکان میشود

پدری موفق مادری شکست خورده !

اینک پدر موفق شده هم پدر خوبی باشد هم مادر خوبی  لیکن در نقطه های میانی فیلم،  مادر که سایه پنهان او را از پشت پنجره دیده ایم از راه می رسد و می خواهد این رابطه شکل گرفته را در هم بریزد که کریمر تمام تلاش خود را می کند که فرزندش را  در کنار خود حفظ کند ووکلای کریمر پدر ومادر علیه هم در تلاشند که  حکم دادگاه به نفع کریمر مادر صادر میشود

 اما این حکم برای بیننده نا عادلانه به نظر میرسد چرا که مادر خود بااختیار، همسر وفرزندش را رها می کند  ومی رود واز جهتی هم در هیچ جای فیلم مشاهده نمیشود که جوانا از تد درخواست تغییررفتار کند ویا بااو در مورد مشکلاتش صحبت کند بلکه با همسایه ی خود مطرح می کند که در نهایت عدم طرح مشکلاتش با همسر طاقتش طاق شده ومنزل را ترک می کند . طی این مدت هم هیچ تماسی با فرزندش ندارد ودر دادگاه هم قاضی ازاو سوال نمیکند،که آیا نسبت به تغییر رفتار همسر،  از او خواستید و او تغییر رفتار نداد؟ که آنگاه شمامجبور به ترک منزل شدید

واز طرفی هم او که هم در ابتدای فیلم وهم در دادگاه، خود اذعان می کند که مادر خوبی نبوده است وقادر به اعمال وظائف مادری نبوده است،  اکنون چگونه میشود که قاضی چنین حکمی را صادر می کند ؟!

*رابرت بنتن (که بیشتر فیلمنامه نویس محسوب می شود تا فیلمساز و فیلمنامه هایش شهرت بیشتری دارند تا فیلم هایش از همان نخستینش که "بانی و کلاید " باشد تا "دکتر جون تازه چه خبر؟" و تا سوپر من" ) فیلمنامه اش را از نوول نویسنده ای گمنام اقتباس می کند به نام "ایوری کورمن" که پیش از آن فقط داستانی کمدی - فانتزی به نام" اوه ! خدای من" را نوشته بود و کارل راینر هم براساس فیلمنامه ای از لری گلبرت ، آن را به فیلم برگردانده بود.

اما رابرت بنتن داستان ساده کورمن را به فیلمنامه ای تعمق برانگیز تبدیل می کند که به نوعی بازگوی معضلات روز جامعه آمریکا است ، جامعه ای که ارکان آن یعنی خانواده در گرداب هیاهوی تمدن و سنت شکنی و آوانگاردیسم اجنماعی به سوی اضمحلال و فروپاشی می رود که البته  در آن سالها این فاجعه را بسیاری از محافل اجتماعی از طریق آمار طلاق ها و جدایی ها ، خیل کودکان بی سرپرست و زنان آواره و... دریافته بودند.

رابرت  این مسئله را در یکی از تاثیر گذارترین فصل های فیلمنامه به نمایش می گذارد ، آن گاه که پس از رای دادگاه ، وقتی "تد" به بیلی می گوید ، از این پس باید در نزد مادرش زندگی کند ، بیلی با گریه می پرسد : "دیگه کی شب ها برام قصه می خونه؟" و ادامه می دهد : "پس هر روز یه تلفن بهم بزن.."

 

و گریه "جوانا" در سکانس پایانی  ، از همه دردناک تر است. آنگاه که برای بردن بیلی آمده ولی اظهار می دارد از این کار منصرف شده ، چون نمی خواهد وقتی بیلی صبح ها از خواب بیدار می شود ، اتاق خودش را با آن نقاشی های ابری  نبیند و همچنین با جای خالی پدرش مواجه شود.

 

باصرف نظر از همه این اوصاف پایان فیلم  زمانی که کریمرها به خاطر کودکشان و عشق مشترکشان  به یک موجود اشک میریزند ، یکی از بهترین پایان خوشهای سینما است ((پایان خوشی )) متفاوت . کریمرهائی که علیه هم بودند ،  به در ک متقابل رسیده اند وآنها از احساسات پدری و مادری خود به نفع کودک کناره می گیرند .

   به هرحال توفیق "کریمر علیه کریمر" علیرغم همه کمبودها و نقاط خالی اش (از جمله در پایان فیلم) نشانی از تمایل جامعه اواخر دهه 70 آمریکا برای حل بحران خانواده در چنبره تمدن صنعتی کلان شهرها داشت. توفیقی که باعث شد سال بعد هم ملودرام خانوادگی دیگری به نام "مردم معمولی" (رابرت ردفورد) با طرح بعد دیگری از معضلات روحی روانی خانواده های آمریکایی مورد استقبال قرار گیرد و حتی جوایز اصلی اسکار را از آن خود نماید .

اهمیت این گونه فیلم ها بیشتر از آن جهت بود که برخلاف آثار رویاپردازانه و سرگرمی ساز معمول سینمای هالیوود ، بازتاب شرایط اجتماعی و بحران های روحی جامعه به شمار آمدند ، به نوعی که می توان به نوعی آنها را آیینه اجتماع قلمداد کرد. در واقع آثاری همچون "کریمر علیه کریمر" ، تجدید حیات نئورئالیسم حدود 30 سال بعد و این بار در قاره نو بود و آن هم در سینمایی شهره  به دروغ پردازی و فریب کاری که  همه حجت و برتری سینمای اروپا در تخطئه آن محسوب می گردید. علیرغم این که  سینمای آمریکا هم در سالهای پس از جنگ به نوعی نئورئالیسم را با فیلم های  درخشانی مانند "بهترین سالهای زندگی ما" (ویلیام وایلر- 1946)  تجربه کرده بود ، ولی آن تجارب به دلیل مواجه زود هنگام با مکارتیسم ، ابتر ماندند.

 اگرچه روی آوردن به این گونه آثار پس از آن ، 10-15 سالی به طول انجامید تا مجددا سینمای آمریکا را برای  لزوم ساخت و حمایت از آنها متقاعد نماید  اما به هرحال موفقیت "کریمر علیه کریمر" فتح بابی شد برای توجه به ملودرام واقع گرایانه و رئالیستی  (بدور از الزامات تولیدات عظیم و بزرگ ) که اثرش را حتی در همین اواخر با اقبال از فیلمی همچون "زیبایی آمریکایی "(سام مندس) به جای گذارد . فیلمی که حالا  بحران سال 1999 خانواده های آمریکایی را در ابعاد تازه تری  به تصویر می کشید.

لیکن با همه این اوصاف فیلم به همین سادگی  میرکریمی نیز شباهتهائی به فیلم کریمر علیه کریمر رابرت بنتون دارد

شباهتها

1-در هردو فیلم جووانا وطاهره  از مشکلات درونی رنج می برند و هردو نیز مورد بی توجهی وبی مهری از سوی مردان  قرار گرفته اند

2-در هردو فیلم جووانا وطاهره  با افراد مطللقه و مشکل دار همدم هستند (طاهره با همسایه قدیمی وصاحب بوتیک ،جووانا با همسایه طبقه پائین آپارتمان )

3-خواسته هردو زن توجه واهمیت دادن به آنان است نه بی مهری

4-در هردو فیلم مردان زندگی می کنند که  کار کنند واز خانواده غافلند (تد آنقدر به فکرکار است که نمی داند فرزندش کلاس چندم است وامیر نیز آنقدرسرگرم کار است که از سالگرد ازدواجشان غافل است )   

5-هردو زن که از مشکلات خسته شده اند برای ترک منزل چمدانها را بسته اند لیکن تفاوت زن مسلمان وزن غربی در این است که زن غربی خود مهم است نه عشق مادرانه وعشق به زندگی اما زن مسلمان عشق مادرانه را برخود مقدم می کند

6-در هردو تمامی کارهای منزل برعهده زن یا  مادر خانواده است

علی اکبرروحانی مقدم

عضو حلقه ي تبليغي سينما-گروه ادب و هنر

[1] [1](روم، آيه 30).

[2]  با اقتباس از مقاله  نقد فیلم به همین سادگی مسعود زارعیان

[3] نساء  آیه 19

[4] تحف العقول، ص 433

[5] - بحار، جلد 23 ، صفحه 114

[6] ابطحی اصفهانی/ سید محمدباقر/ جامع الاخبار و الاثار عن النبی و الائمه الاطهار/ ص124

[7] بحار الانوار جلد 74ص212

[8] بحار / 78 / 141

[9] .حرعاملی/ محمدبن حسن/ وسائل الشیعه ج15 ص203

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

علی
5 بهمن 95 5:05
خواهشا اگر از نقد فیلم سر در نمی‌آورید اراجیف سر هم نکنید. شما را چه به سینما! انهم کریمر علیه کریمر... اولا سلام. دوما ادب مرد به زدولت او سوم: به جای بی ادبی بهتر نبود بگید اشکال کار کجاست ؟! از نوع ادبیات و اینکه نه ایمیلی ثبت کردید و...میتوان فهمید که اصلا نقد رو نخوندید و فقط خواستید یک چیزی گفته باشید . که نوشتار شما نیز بیانگر شخصیت تان است .