زهرازهرا، تا این لحظه: 18 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

پرسمان كودك

پاسخ به پرسشهای مذهبی

1395/7/1 13:38
نویسنده : مشاورروحانی
3,462 بازدید
اشتراک گذاری

چگونه به پرسشهای مذهبی کودکان پاسخ دهیم ؟

پرسش های مذهبی کودکان


پرسشهای مذهبی کودک عجیب است .

 پرسش های او حاکی از روح کنجکاوی اوست .

او می خواهد از آنچه که نمی داند سر در آورد و دریابد که جهان مذهب و ماوراءالطبیعه چیست .

 چه بسیارند شک ها و تردیدها و یا علامت های ابهامی که در ذهن کودک قرار دارند و او می خواهد آنها را برای خود روشن کند . و البته اگر مربی روشن و آگاهی در مسیرش قرار گیرد آینده خوبی را برای او می توان پیش بینی کرد .
سؤالات کودک بسیار و تناسب رشد و فهم و درک کودک هم به تناسب سن متفاوت است .

به عنوان مثال  به مواردی از آنها اشاره می کنیم تا والدین و مربیان برای پاسخ آنها آمادگی پیدا کنند:


1* در شش سال اول :

 در این سن نوع پرسش ها حتی با آنچه که در سنین هفت سالگی است فرق دارد .

مثلاً کودک سه - چهار ساله از منشاء و علت اشیاء سئوال می کند ، می گوید من از کجا آمده ام ؟

 این اسباب بازی را چه کسی تهیه کرده ؟

 حسین کجا رفت و چرا ؟ آسمان را که درست کرده ؟ چرا؟ فلانی مرد ؟ کجا رفت ؟ ....
همانگونه که ملاحظه می کنید مبنای پرسش ها روی مبدأ و معاد است . می خواهد ببیند منشاء یک امر چیست ؟ و فرجام آن چه می باشد ؟ و این امر همان مسئله ای است که ما معتقدیم ریشه فطری و نهادی در افراد دارد .


2*در سنین هفت تا ده :

از سنین هفت به بعد تفکر منطقی در کودک رشد می کند و بدین نظر سؤالات او عمیق تر و ریشه دارتر است. پرسش هایی که درباره خدا دارد حساب شده است و او هم به سادگی اقناع نمی شود . خواستار آن است که پاسخ ها تا حدودی غنی تر قاطع تر و مستدل تر باشند .
نوع سؤالات آنها از این قبیل است که مثلاً چرا خدا را نمی بینیم ؟ چطور خدا در همه جا هست ؟ خدا چیست ؟ اگر خدا مثل ابر یا نور خورشید نیست پس چه می تواند باشد ؟ خدا اگر ما را دوست دارد چرا به جهنم می برد ؟ آدم چطور در قیامت زنده می شود ؟ آیا در قیامت باز هم ما خانه داریم ؟ چرا نمی توانیم خدا را ببینیم ؟ آیا این کار در قیامت امکان پذیر است ؟ چرا خدا با ما حرف نمی زند ؟ ...
3*در سنین نوجوانی :

بدیهی است که در دوران نوجوانی رشد فکری و عقلی نوجوانان در وضع بهتری است . آگاهی و جهان بینی آنها نسبتاً وسیع تر و طبعاً سؤالاتشان در این رابطه پخته تر و ریشه دارتر است .
آنچه که ذکرش ضروری است این است که مبانی اعتقادی در طول مدت دوران قبل از نوجوانی باید در ذهن کودک جای خود را باز کرده باشد . پاسخ هایی که به سؤالات کودکان قبل از ده سالگی می دهیم در تشکیل این مبانی نقش فوق العاده ای دارد ، ضمن این که والدین کودک در ادای حقوق او ناگزیرند تا در این سن لااقل دوره ای مختصر از اصول اعتقادی و راه و رسم عملی دینداری را به او بیاموزند .
فراموش نخواهیم کرد که در سنین نوجوانی سه مسئله در رابطه با مذهب برای فرزندان ما مطرح اند :
1-پیدایش و ظهور حس مذهبی و علاقه مندی به مذهب و تعالیم آن ، آن چنان که او را دلباخته به مذهب می کند .
2- پیدایش تردید در او راجع به آنچه که آموخته است و اینک مطلقاً در پی تجدید نظر است تا صحبت آن را مورد تأیید قرار دهد .
3- پیدایش سؤالات متعدد در ذهن او که اغلب ناشی از همان تردیدها و رشد استدلال و منطق در اوست و او معمولاً به علت غرور و خودخواهی حاضر نیست آنها را همه گاه مطرح سازد و والدین و مربیان باید به صورت مستقیم و غیر مستقیم به سؤالات او پاسخ گویند و او را وادار کنند آنچه در درون دارد ظاهر سازد .
معنی مذهبی بودن از نظر کودک
به هر حال کودکان ما بر اساس فطرت سلیم خود و در اقناع روح کنجکاو خویش به رفتاری مذهبی می پردازند . صورت عقلی گرفتن رفتار مذهبی کودک از حدود هفت سالگی است که شکل می گیرد و می تواند مطالبی را بفهمد و از آن سر در آورد . قبل از این سنین اغلب جنبه احساسی و نشان دادن همراهی و همگامی با والدین و دیگران را دارد .
حالات مذهبی کودک
شاید این سخن بسیار عجیب به نظر آید که بگوییم طفل ما گاهی دارای حالات مذهبی است ، اینامری است که واقعیت دارد . ادای این حالات قبل از چهارسالگی ممکن است صورت تقلیدی داشته باشد ولی از حدود سنین هفت به بعد بیش یا کم صورت مستقلی پیدا خواهد کرد .
او در میان جمع و حتی در تنهائی کلماتی را که به طور شکسته و بسته یاد گرفته زمزمه خواهد کرد . در مواردی با وضو گرفتن خود را آماده نماز خواندن می کند . روی به قبله می ایستد و اصرار دارد که بد نایستد و از میزان منحرف نشود ، در حالی که در چهار سالگی مادرش روی به قبله می ایستاد و او روی به مادر .
در سنین قبل از هفت اعمال مذهبی انجام می شود ولی اغلب دارای جنبه احساسی و عاطفی و برای خوشامد پدر و مادر است ولی بعد از این سنین عبارات او رنگ و روی عقلانی می گیرند ، آن چنان که گاهی عمل خطایی را انجام می دهد و پشیمان می شود و در این پشیمانی است که جداً توجه می کند و حتی ممکن است گریه و ناله کند و اشک بریزد .
او در سن و موقعیتی نیست که بگوییم مناجاتی دارد و حالی و برای گناه خود احساس شرمندگی در پیش دارد . می توانیم بگوییم این امر از حدود نه سالگی در کودکان دیده می شود . اگر دریابند که عملشان خطا و لغزش بوده و عقوبت دوزخ و آتش را در پی دارد برای آن نگران می شوند و اشک می ریزند و توبه آنها بسی صادقانه تر از توبه دیگران است .
رفتار وارونه
به علت محدودیت در درک و فهم و عدم آگاهی از ابعاد مباحث دینی در مواردی ممکن است رفتار مذهبی وارونه ای از او دیده شود مثلاً از جایی چیزی بدزدد و آن را به فقیری دهد تا از این طریق مستحق بهشت گردد !! گاهی ممکن است دو رفتار متضاد از او سر بزند بدین گونه که مثلاً با پدر و مادر در افتد ، به آنها توهین کند و جسارت نماید و دقایقی بعد با حالی و دعایی از خداوند طلب بخشش کرده و از او بخواهد که پدر و مادرش به بهشت بروند .
برای کودکان این منطق به صورت خوبی جا افتاده است که اشکالی ندارد الان دروغ بگوید و خود را از شر تنبیه والدین و معلم خود رها سازد و ساعتی بعد توبه کند و خدا هم او را ببخشد و البته این وضع بههنگامی پدید می آید که او خود را در آن تنبیه محق نشناسد و هم تصورش این باشد که خدا بسیار بخشنده است .
رفتارهای وارونه ی مذهبی کودکان اغلب ناشی از سوء آموزش ها ، یک جانبه بودن آموزش ، گفتن یک یا چند بعد یک مسئله برای طفل و فراموش کردن دیگر ابعاد است . به همین نظر ما معتقدیم که برای کودکان مسئله ای را مختصر و ساده ولی با همه ی جوانب و ابعاد مورد نیاز باید شرح داد . اگر سخن از کمک دادن به فقیر است باید این نکته هم به او تفهیم شود که به فقیر از مال خود باید کمک داد نه از مال مردم و یا از طریق دزدی .

پسندها (5)

نظرات (0)