سینمای کودک وبازی های رایانه ای
بررسی سینمای کودک و بازیهای رایانهای
بسم الله الرحمن الرحیم
رسانة تصویری ابزار جنگ نرم
(بررسی سینمای کودک و بازیهای رایانهای)
(هری پاتر)
درآمد
امروزه در عصر ارتباطات و اطّلاعات که تبادل اندیشهها حرف اوّل و آخر را در معادلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... میزنند، رسانهها به عنوان برترین ابزار ارتباط اندیشهها، از اهمیّت ویژهای برخوردار هستند تا آنجا که اگر این دورة زمانی را عصر رسانه بنامیم، حرف گزافی نزدهایم. اهمیّت بحث زمانی روشنتر میگردد که میبینیم توجّه ابرقدرتها و جریانهای فکری به این ابزار استراتژیک همه روزه بیشتر میشود و آن را محلّی مناسب برای سرمایهگذاریهای سیاسی خود میبینند. البته نباید سهم مکاتب، فرقهها و جریانهای نوپدید دینی و سیاسی را در این عرصه نادیده گرفت به طوری که با یک بررسی اجمالی میتوان دریافت که امروزه یک تفکّر و جریان، زمانی زنده و مستمر است که سهمی در رسانههای جهان امروز داشته باشد و دیگر برای منزوی نشدن یک جریان یا تفکّر، پایههای قویِّّ فکری اگرچه لازم است، امّا کافی نیست. شاهد این مطلب گرایشها و مالکیّتهای رسانههای امروزی است به صورتی که غالب رسانهها متعلّق به یک جریان سیاسی، مذهبی یا اجتماعی میباشند.
امروزه دیگر موضوعی که بیشتر در مجامع مورد بحث و تحلیل قرار میگیرد، گذر از دوران «جنگ سخت» یا نظامی و روی آوردن به «جنگ نرم» میباشد و در این زمینه یگانه ابزار قدرتمند و نافذ «رسانههای جمعی» میباشند لذا میتوان جنگ نرم را از یک منظر «جنگ رسانهای» نامید. از مهمترین مسائلی که در معرض این هجوم قرار دارد، دین و معنویّت انسانها میباشد که امروزه در تمام سطوح سنّی و فکری جوامع انسانی دیده میشود.
بررسی این هجوم، آسیبها و پیامدهای آن در عرصههای مختلف فکری و در سطوح مختلف سنّی قابل پیگیری و بحث میباشد امّا آنچه ضرورت بیشتری دارد، سنین کودکی و نوجوانی است که ابتدای شکلگیری شخصیّت فکری و اجتماعی و از همه مهمتر شخصیّت دینی و مذهبی آنها میباشد. این مطلب بدان معنا نیست که در سطوح دیگر تاثیر رسانهها کمتر یا بیارزش است بلکه از منظر تربیّتی این سنین اهمیّت ویژهای دارند همچنانکه در منابع دینی نیز به آن اشاره شده است.
آنچه آمد سر تیترهای مربوط به این بحث میباشد که بحث مفصّل آن مجالی دیگر میطلبد امّا بنابر ضرورت و نیاز در ادامه به صورت کاملاً خلاصه بحثهایی پیرامون رسانه، رسانههای تصویری و بررسی مصداقها خواهد آمد.
رسانه
رسانه یا مدیا (Media) به معنی رساندن میباشد و هر وسیلهای که پیامی را منتقل میکند، رسانه محسوب میشود. رسانه مصداقهای زیادی دارد از جمله میتوان به رادیو، تلویزیون، مطبوعات، کتاب، سینما، اینترنت، تلفن همراه، منبر، تابلوهای خیابانی و داخلی، عکس، آرم، نشانههای تصویری، دیوار نوشته، بازی و... اشاره نمود.
رسانهها تقسیمات مختلف و متفاوتی دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
الف. از جهت قالب:
1. رسانههای چاپی (Print Media) مثل: کتاب، روزنامه، نشریّه
2. رسانههای الکترونیک (Electronic Media) مثل: رادیو، تلویزون
3. رسانههای دیجیتال (Digital Media) مثل: اطلاعات روی CD یا DVD
4. رسانههای روی خط یا بر خط (Online Media) مثل: اطّلاعات موجود روی صفحات اینترنتی
5. رسانههای سایبر (Cyber Media) گونهای بسیار پیشرفته صفر و یک که از رسانههای دیجیتال پدید آمده است.
ب. از جهت کیفیّت دریافت پیام (بر اساس جعل مارشال مک لوهان):
1. رسانه سرد (Cool Media):
در فرهنگ ارتباطات، به رسانههایی گفته میشود که مخاطب برای دریافت پیام آنها، به تمرکز فراوان حواس بدن احتیاج دارد و به پیام به سهولت به مخاطب منتقل نمیشود.
2. رسانه گرم (Hot Media):
رسانههایی که مخاطب در برخورد با آنها، احتیاج به تمرکز فراوان ندارد چراکه نحوة انتقال و عرضة پیام و معنی، از وضوح بالا برخوردار است و مخاطب برای درک پیام به تمرکز شدید حواس نیاز ندارد.
ج. از جهت نوع تاثیر:
1. رسانههای فرهنگساز:
این نوع از رسانهها علاوه برای انتقال مفاهیم، تاثیر بالایی در تغییر نگرش و ایدئولوژی مخاطب دارند به طوری که فرهنگ عرفی و اجتماعی او را متحوّل مینمایند. این نوع از رسانه شنیداری، دیداری یا ترکیبی از دو حالت است و این تاثیر در فرهنگ به دلیل این است که انسان بیش از 90 درصد تغییرات محیط اطراف و مفاهیم پیرامون را از طریق چشم و گوش درک میکند.
2. رسانههای تأمل برانگیز:
رسانههای که صرفاً مخاطب را به تامل واداشته و تاثیر آن به میزان رسانههای فرهنگساز نمیرسد. این نوع از رسانه همان رسانههای نوشتاری است که به صورتهای گوناگون عرضه میشود.
عصر تصویر، عصر جهل بشر
انسان در گذر زمان دورههای متفاوت زبانی و نوشتاری را طیّ کرده تا امروزه به عصر تصویر رسیده است. در دورههای زمانی پیشین انسان از طریق زبان و بعد نوشتار سعی در انتقال مفاهیم و تضارب اندیشهها داشته است البته از تصویر هم در مواردی بهره میگرفته ولی کاربرد آن تا عصر جدید و ابداع قالبهای جدید پوشیده مانده بود. به دلیل اختلاف زبان و خط نوشتاری اقوام بشری این ارتباط به راحتی صورت نمیگرفت چرا که هر زبانی نیاز به یادگیری و آموزش دارد و به همین جهت است که یک زبان و خط نوشتاری به عنوان زبان بینالمللی انتخاب گردید و همین نیاز زبان به یادگیری و آموزش دایرة آن را محدود به مکان، زمان و حتی سنّ مخاطب میکند که همین امر اشکال اساسی زبان و نوشتار میباشد. امّا در دورة و عصر جدید بعد از گذر از زبان و نوشتار، کاربردهای تصویر روز به روز آشکارتر گردید به نحوی که به زودی به رسانهای جهانی و همگانی تبدیل گردید. دلیل این امر را میتوان در خصوصیّات تصویر از جمله عدم نیاز به آموزش و یادگیری، عدم اختصاص به زمان و مکان معیّن و عدم ردة سنی مخاطب، جستجو کرد به نحوی که حتّی از بدو تولّد نوزاد از طریق تصویر با پدر و مادر خود ارتباط برقرار میکند و آموزشهای هوش و درک مفاهیم به روشی خاصّ به وسیلة تصویر برای نوزاد آغاز میگردد. به مرور زمان استفادة از این ابزار جنبههای دیگری پیدا کرد و کمکم به ابزاری دو سویه تبدیل شد به نحوی که بدترین و زشتترین مفاهیم را قلب کرده و صورتی نیکو به آن بخشید.
همان طور که اشاره شد تصویر امری دو سویه و دارای دو جهت نیک و بد است ولی با بررسی اجمالی در صاحبان رسانههای تصویری جهان میتوان اینگونه نتیجه گرفت که اگرچه تصویر میتواند به نفع نیکی باشد ولی امروزه کاربرد دیگر آن بیشتر جلوه دارد و این امر با بررسی تسلّط گستردة صهیونیسم مسیحی و یهودی بر شرکتهای رسانهای روشن میشود.
در این میان این سینما است که به عنوان رسانة برتر جلوه میکند. سینما شاخهای از هنر است که در آن یک داستان به وسیلة دنبالهای از تصاویر متحرّک نمایش داده میشود. سینما مجموعی است از یک قاب، مجموعهای از تصاویر و صدا (گفتگو، افکت و موسیقی) که با ترکیب شگفتآور آن را به آیینة جادوی تمام نمای بشر امروز تبدیل کرده که تمایلات و افکار درونی افراد را بیپرده انعکاس میدهد.
علل برتری سینما بر دیگر رسانهها را میتوان در چند نکته بررسی و تحلیل نمود:
- عدم محدودیّت در تولید به نحوی که امروزه دیگر یک کارگردان نمیگوید «چه کار میتوانم» بلکه میگوید «چه کار میخواهم». افکتهای ویژة صدا به صورت دالبی، ابزار مختلف فیلمبرداری، دوربینهایی با قابلیّت 20000 فریم در ثانیه، جلوههای ویژة بصری و... همه و همه هر گونه محدودیّت در تولید را از میان برداشته و هر طرح و ایدهای قابل تولید میباشد. مثال بارز این امر را میتوان در فیلمی همچون آواتار جستجو نمود.
- مکان پخش خاصّ با ویژگیهای همچون فضای تاریک سالن، پردة نمایش بزرگ، پخش صدا با امکان دالبی، دستهجمعی دیدن فیلم و... که تمام حواسّ مخاطب را با خود همراه میسازند لذا در هیچ جایی عکسالعملهایی همچون مخاطبین سینما را نمیتوان دید.
- مخاطب بسیار بالا که با امکانات پخش دیجیتال فیلم در کیفیّتهای مختلف، سیستمهای پخش خانگی، دسترسی ارزان و راحت و همچنین پایگاههای اینترتی فیلم دیگر هیچ فیلمی محدود به دایرة اکران خود نبوده و در تمام جهان در دسترس خواهد بود.
- تاثیر بسیار بالا به دلیل شنیداری و دیداری بودن.
- امکان تاثیر بر روی ذهن ناخودآگاه (ذهنی که بدون تمرکز و قصد فرد تمام وقایع را تا حدّ زیادی بسته به قدرت ذهنی او، ثبت و ضبط میکند) افراد که دیگر امروزه هیچ فرد حقیقتجویی تاثیر آن را کتمان نمیکند.
در میان فیلمهای امروزی دیگر کمتر فیلمهای گیشهای دیده میشود و به اذعان خود فیلمسازان هر فیلمی برابر با یک ایدئولوژی میباشد. و این ایدئولوژی و مضمون پشت پردة فیلمها هر چقدر به حقیقت نزدیک و مستند هم باشد ولی باز هم بخشی از حقیقت است از منظری که کارگردان میخواهد. یک کلاس درس را در نظر بگیرید که استاد مشغول تدریس است و دانشآموزان هر گروهی مشغول امری هستند. اگر در قاب تصویر دانشآموزانی را ببینید که یا خواب هستند و یا حواسشان به درس نیست با قابی دیگر از همان کلاس که بچهها مشغول نوشتن و گوش کردن هستند، آیا در دو تصویر برداشت یکسانی از این کلاس وجود دارد؟ در حالی که این کلاس مجموعی از این دو گروه است و با نشان دادن هر گروه با قاببندی خاصّ شما بخشی از این حقیقت را میبینید. با این مثال وضعیّت فیلم داستانی روشن میشود که میتوان گفت یک نسخة کپی از جهانبینی کارگردان و نویسندگان فیلم میباشد.
داستان در بازیهای کامپیوتری نیز همین است با یک تغییر که شما غالباً آن داستان و مضمون نهفتة آن را از نمای نقطه نظر (P.O.V) سینمایی میبینید و به عنوان یک کاراکتر بر طبق قواعد بازی با ایدئولوژی داستان بازی پیش میروید و اگر از این قوانین پیروی نکنید بازی برای شما تمام میشود (Game Over) و دیگر حق بازی ندارید مگر با قوانین بازیگردان.
البته با مقدّمات کوتاهی که گفته شد میتوان دریافت که بازی تاثیری همچون فیلمهای سینمایی ندارد ولی به دلیل ویژگیهای مشترکی میتوان آن را رسانهای بعد از سینما قرار داد.
به تمام مطالب بالا باید سیطرة یهود و صهیونیسم جهانی را اضافه نمود که میتوان آسیبهای این دو رسانه را در یک نگاه کلی اینگونه جمعبندی نمود: (برای تمامی مطالب ذیل مصداقهای روشنی موجود است که مجالی دیگر برای طرح میخواهند و اینجا به ذکر سر فصلها اکتفا میشود)
1. دینزدایی و دینزدگی
دین همواره امری مزاحم و محدود کننده مطرح میشود یا اگر اثر منفی نداشته باشد اثر مثبتی هم در زندگی روزمره ندارد و مانع لذّتهای دنیوی میشود.
2. نفی خدا
خدایی در محدودة اینگونه رسانهها نیست و اگر هم باشد یا فرد نیازی به او ندارد یا اینکه خدا برای نجات جهان یا خدایی خود نیاز به یک فرد عملگرا دارد.
3. اشاعة فحشا و بیبند و باری
یکی از جذابیّتهای همیشگی این رسانهها استفاده از مسائل جنسی به انحاء مختلف است. جالب است بدانید در متون مربوط به کارگردانی استفاده از سکس به عنوان یکی از ابزار مهم ایجاد جذابیّت در سینما تدریس شده و هماکنون بر اساس محدودیّتهای قضایی هر کشور، استفاده میشود.
4. گسترش خشونت و تحریک امیال حیوانی
یک فرد به صورت فطری نسبت به خون ریزی یا کشتار واکنش منفی نشان میدهد که ممکن است حتی فردی در گذشته مقابل اینگونه تصاویر مشکلی هم پیدا میکرد امّا به مدد سینمای وحشت و بازیهای خشونتآمیز این امر عادی گشته و حتی برای افراد جذابیّتهای ویژه هم پیدا کرده که از بدترین صحنهها بیشترین لذّت را میبرد.
5. توجیه و گسترش یک تفکّر باطل
هر تفکّر هر چقدر هم مخالف شرع، عقل یا عرف باشد میتواند در رسانه جلوهای نیکو داشته و به عنوان ارزش معرفی شود. به دلیل گسترش این نوع تفکرات در قالب های گوناگون طی سالهای اخیر است که فیلمها و بازیهایی با این مضامین نیز بیش از پیش رشد و گسترش داشتهاند.
6. توجیه و تبیین یک عمل سیاسی
هر ابر قدرتی با هر میزان نفوذ و سیطره باز هم برای نیل به اهداف پلید خود نیاز به اقناع مردم دارد تا جمهوریّتش زیر سوال نرود از همین رو یکی از بهترین ابزارها همینگونه رسانهها است.
7. تحریف مقولة آخرالزمان و منجی
با گسترش روزافزون فساد و ظلم منجیگرایی و تبیین آخرالزمان اهمیّت ویژهای پیدا کرده است. در این امر اینگونه رسانهها بهترین ابزار برای تحریف و تبدیل این مفاهیم و سوء استفاده از آنها میباشند از جمله برای عموم مردم مسلّم شده که ارتش امریکا قویترین ارتش دنیا است در صورتی خلاف آن را در صحنههای نظامی دنیا شاهد هستیم.
8. تحریف تمدّنها
برخی فیلمها یا بازیها به شدّت در جهت ایجاد یک تمدّن دروغین و تحریف تمدّنهای راستین و محکم همچون اسلام یا ایران گام برمیدارند به طوری که در عموم مردم بعضی مسلمات تاریخی نادیده انگاشته میشود.
9. اثبات یهود و اسطورههای آن
با توجه به سیطرة گسترده یهود بر رسانهها میتوان رد پای یهود را در این رسانهها به وضوح مشاهده نمود. ترویج عقاید باطل عهدین تحریف شده، تبیین اسطورههای قوم یهود، مظلوم نمایی یهود، تبیین برتری یهود بر دیگران و... نمونههایی در این زمینه هستند.
مطالب یاد شده بخش کوچکی از مطالب در این باب است، در ادامه با توجّه به هدف نوشتار به تبیین مصداقها در زمینة سینمای کودک و بازیهای کامپیوتری میپردازیم.
سینمای کودک و بازیهای کامپیوتری
هری پاتر یک یهودی واقعی است!
مجموعه داستانهای هری پاتر در هفت جلد تا به حال منبع اقتباس هفت فیلم سینمایی، چندین انیمیشن، دهها بازی کامپیوتری با فرمتهای گوناگون، اسباب بازیهای مختلف، مدرسة جادوگری و... بوده است. اگرچه که این روزها استقبال از یک متن امری جدید نیست ولی باز هم مجموعه هری پاتر امری شگفتیساز در ادبیات کودکان میباشد. به راستی علت این توفیق هری پاتر در چیست؟ این مجموعه، چه ویژگی هایی داشته که این رویکرد عظیم را به ارمغان آورده است؟
منتقدان ادبی، همگی، کم و بیش از این اتفاق اظهار شگفتی یا حتی ناخرسندی کردهاند. داستان های هری پاتر، از منظرهای گوناگون، کم ارزش شمرده میشوند. نقدهای فراوانی برای آن نوشته شده و حتّی روزنامهنگاران اشتباهات ساختاری فاحشی از آن استخراج کردهاند. میتوان گفت که این مجموعه این شهرت و گسترش جهانی را مدیون دو امر مهم است:
الف. داستان آخرالزمانی
میتوان شاخصههای آخرالزمانی این داستان را اینگونه برشمرد:
1. خطر بزرگی (ولدمورت با جادوی سیاه) همة انسانها را تهدید میکند.
2. خطر آخرالزمانی فقط توسط عدّة محدودی درک شده و همانها در جهت مقابله با آن برمیآیند.
3. یک منجی (هری پاتر) با ویژگیهای شخصیّتی خاصّ رهبری جریان مقابله با شر را بر عهده دارد.
4. خیر و شر نبرد نهایی خود را آغاز میکنند.
5. سرانجام خیر پیروز میشود.
ب. شرکتهای رسانهای پشتیبان
به گفته نویسنده مجموعه کتابهای هری پاتر خانم جیکیرولینگ، ایدة اولیّه داستان در سال 1990 در کوپة قطار منچستر- لندن وقتی قطار به دلیل نقص فنّی چهار ساعت توقّف داشت، به ذهنش رسیده و با نگاه کردن به چند گاو (!) از پنجرة کوپه به طرح اولیّة داستان رسیده است. و این در حالی است که ایشان تا قبل از آن داستانی ننوشته است. با همة این تفاسیر و اشکالات ساختاری داستان کتاب به بیش از 60 زبان دنیا ترجمه شده، بهترین و پرفروشترین کتاب کودک میشود، شرکتی همچون برادران وارنر (یکی از بزرگترین شرکتهای فیلمسازی که مالکان آن یهودی هستند) از آن 7 فیلم ساخته که در فهرست پرفروشترین فیلمهای جهان قرار دارند، محصولات آن در تمام دنیا پخش میشود، بعد از اولّین جلد در سال 1995 سه جلد بعدی به سرعت روانة بازار میشود، جلد پنجم آن در چاپ اوّل 7 میلیون تیراژ دارد و...
این همه اتفاقات که قطعاً اتفاق نیست، چگونه رخ میدهد؟! پاسخ این سوال را یک خاخام داده که مدّتی در سایتهای اینترنتی مطرح میشد. این خاخام بعد از اولین نسخههای هری پاتر گفته: «هری پاتر یک یهودی است!»
امّا اینکه چرا یک خاخام اینگونه میگوید و چطور این داستان اینگونه مشهور میشود در ادامه دلیل آن خواهد آمد. بحث اصلی ما پیرامون فیلم و بازی هری پاتر است و روشن شدن نکات محتوایی داستان بحث ما هم روشن خواهد گردید.
نکات محتوایی هری پاتر
مجموعة فیلمها نکات بسیاری دارند و میتوان دربارة برخی از سکانسهای فیلم لحظه به لحظه بحث کرد امّا آنچه اینجا میآید نکات مهمتر و کلیدی است که شامل همه مجموعه میشود.
1. اسم هری همانند اسامی زید و بکر و عمر در عربی است که در انگلیسی تام و دیک و هری میگویند و هری به معنای «چاپیدن یا غارتکردن» است و پاتر به معنای «مزاحم شدن و پرسهزدن و...» و این انتخاب اسم نمیتواند کاملاً اتفاقی باشد و در جهت معنویّت زدایی از منجی است که در ادامه توضیح بیشتری خواهد آمد.
2. در تمامی فیلمها به هیچ عنوان حتّی یکبار نامی از خدا نمیآید و در فیلم اصلاً خدایی وجود ندارد و بلکه این جادوگرها هستند که خدایی میکنند و یک خدای خدایان (رئیس مدرسة جادوگری) به نام دامبلدور است و هر استادی در مدرسه الاهة یک امر است الاهة گیاهان، الهة شر، الاهة معجون، الاهة مبارزه با جادوی سیاه و... و هر کاری که در این داستان صورت میگیرد منشأ آدمی دارد و حتّی در قسمتی از «هری پاتر و زندانی آزکابان» خود هری پاتر است که با تصرف در زمان خود را از مرگ نجات داده و معجزه میکند. در قسمتهای متعدّدی این امر تکرار میشود که تا هری پاتر هست مشکلات حل میشوند و همه چیز به خود انسانها برمیگردد.
3. دین نیز نقشی در داستان ندارد و هیچ کتاب مقدّسی جز کتابهای جادوگری مطرح نمیشود و در مدرسه به جای کریسمس، جشن هالوین با آموزههای شیطانی برگزار میشود و سر سفره دعا نمیخوانند.
4. جادوگری تنها ارزش در دنیاست و هر که جادوگری نمیداند مُگل یا مشنگ است. جالب توجّه است که جادوگری یکی از ارزشهای دین تحریف شدة یهود و برخی فرق باطل همچون شیطانپرستی، کابالا، ویکا و... میباشد. و این در حالی است که در دورة تفتیش عقاید عدّهای به دلیل جادوگری کشته میشدند و جادوگری عملی شیطانی خوانده میشد. در اسلام نیز سحر و جادو حرام بوده و یادگیری و یاد دادن آن اشکال دارد.
5. رنگ سبز که در شیعه نماد حضرت مهدی (عج) است و همچنین در اماکن مقدّسه اسلامی نیز به کار میرود در فیلم نماد شر و بدی و مرگ است و وقتی از هری پاتر دربارة مرگ پدر و مادرش سوال میشود میگوید فقط رنگ سبز یادم ميآید. لباس گروه اسلیتیرین که شر هستند نیز سبز رنگ است.
6. مدرسة جادوگری هاکوارتز که بسیار شبیه الگوی پیش ساختة معبد سلیمان است، امنترین محلّ دنیا معرفی میشود که نیروهای پلید در آن راه نمییابند که اشاره به همان سرزمین موعود یا مادر یهود دارد که فقط در آن یهودیان (جادوگران) هستند.
7. هری پاتر و دوستانش در همة امور تصرف میکنند از جمله زمان، مکان، تغییر شکل و... و اگر در بعضی موارد امری شبیه معجزه اتفاق میافتد هم منشا آن خود هری پاتر یا دامبلدور است.
8. ارواح سرگردانی در محوطه مدرسه پرسه میزنند و با بچهها گفتگو دارند و گویا دنیایی ورای این دنیا وجود ندارد و ارواح بدون حساب و کتابی در همین مکان زندگی میکنند.
9. هری پاتر به عنوان منجی بشر اعم از جادوگران و مگلها، فردی معنوی، مذهبی، اخلاقی یا آگاهترین افراد نیست بلکه یک فرد معمولی با شانس زیاد و عملگرا است. لذا بر اساس فیلمهای اینچنینی نیاز نیست منجی دارای صفات ویژة معنوی باشد و هر کسی میتواند منجی بشر باشد و این تقدّس زدایی از منجی، مصداقهای آن را گسترش داده و قابل انطباق بر هر شخص دارای انرژی و عمل خاصی میکند و این خلاف مفهوم منجی در تمام ادیان ابراهیمی میباشد و افراد را از انتظار یک منجی اخلاقی، معنوی دور کرده و به شخصی همچون قهرمانان کاذب کمیک استریپها (داستانهای مصوّر اسطورهای) نزدیک میکند.
10. هری پاتر به عنوان الگو و منجی اعمال ضدّ اخلاقی انجام میدهد و چون هدف او در نهایت نجات بشر است اشکالی ندارد و هدف وسیله را توجیه میکند(!). از جمله او با شنل نامرئی خود به خلوتهای افراد رفته و حرفهایشان را گوش میکند، در هر بخش داستان دهها قوانین مدرسه را زیر پا میگذارد، آگاهیهای خاصّی ندارد، در امتحانات تقلّب میکند، به بدترین وجه افرادی که اذیّتش میکنند را تنبیه میکند، دزدی میکند، به راحتی و به تعداد زیاد دروغ میگوید، افراد را فریب میدهد و...
11. هری پاتر کاملاً منطبق با الگوی یهودی مظلوم و زیرک است. صهیونیستها بر این عقیدهاند که در طول تاریخ به یهودیان به طور خاصّ ظلم و ستم شده ولی چون قوم برتر هستند و دارای زیرکیهای خاص آینده در سرزمین موعود خویش گرد هم آمده و پیروز نهایی خواهند بود. همین الگو در داستان هری پاتر هم رعایت شده است. به او در کودکی ظلم و ستم زیادی میشود و او مادرش (یهودیان به سرزمین موعود خویش مادر هم میگویند) را از دست داده ولی سرانجام با زیرکی خود پیروز از هر جریانی بیرون میآید.
12. ورزشی که جادوگران داستان انجام میدهد به نام کوئیدیچ یک بازی شبیه به بیسبال و بسیار خشونت آمیز است که هری و خانوادهاش از قهرمانان این رشته هستند. در این مسابقه که افراد سوار بر جاروهای پرنده گویی را در حلقهها میاندازند و در این میان به همدیگر حمله میکنند و گویهای خشنی نیز سعی در زمین انداختن بازیکنان دارند. اینکه در ورزش به عنوان سرگرمی سالم خشونت وارد شده امری است که در فیلمها و بازیهای جدید به شدّت تبلیغ و ترویج میکنند.
13. در مجموعه فیلمها نمادهای زیادی به کار میرود: مار مظهر شر و بدی و شیطان– جغد که نماد یهودیانی است که مسیحی نشدند و همچنین خبرآور تاریکی – گربه نماد ارتباط با شیاطین، اجنّه و ماورا – تک شاخ نماد فساد ناپذیری و خوبی – کلاه نماد اقتدار و قدرت و دیدگاه – کلاه مخروطی نماد رهایی و آزادی – آینه نماد انعکاس حقیقت و در مسیحیّت میگویند آینة بیغبار حضرت مریم سلاماللهعلیها است و...
14. طبق عقاید باطل در عهدین تحریف شده، شیطان که عدد او 666 است روزی دوباره از جایگاه جهنمی خود بیرون آمده و قصد تسخیر زمین را دارد و در این راه هیچ امری جلودار او نیست مگر منجی یا به عبارتی مسیح جدید (New Christ). در این مجموعه نیز همچون مجموعههای دیگر آخرالزمانی ولدمورت (جادوگر سیاه و نماد پلیدی) در سنّ 666 سالگی نیکلاس قصد بازگشت دارد تا جهان را تسخیر کند که در هر قسمت داستان به نحوی هری پاتر جلوی بازگشت او را میگیرد. جالب است بدانید در فیلم «هری پاتر و سنگ جادو» در سکانس اولّیه فیلم وقتی دامبلدور میخواهد هری پاتر نوزاد را درب خانة عموی هری بگذارد میگوید: «New Harry Potter» که اشاره به همان مسیح جدید دارد همین الگو در فیلمی همچون سه گانة ماتریکس نیز دنبال میشود و منجی و قهرمان فیلم نئو (New) نام دارد.
15. در این مجموعه به شکلهای مختلف تسخیر و حلول شیطان (ولدمورت) در کالبد افراد یا اشیاء نشان داده میشود و این حلول در مواردی در کالبد افراد معصوم است که اینگونه اتفاقات و قدرت شیطان در این اندازه امری باطل میباشد.
16. با توجّه به اینکه مجموعة هری پاتر برای کودکان تهیّه شده و خانوادههای مختلف در سراسر جهان با بررسی فیلمهای اولیّه نکتة منفی ظاهری ندیدند، اینگونه شرکتها بعد از جلب اعتماد والدین در شمارههای بعدی فیلم به مرور مسائلی دیگر را نیز اضافه میکنند که با جلب علاقة کودکان و نوجوانان دیگر جلوگیری از دیدن نسخههای بعدی آن غیر ممکن میشود. همین الگو در فیلمهای متعددی که مخاطب زیادی در کودکان و نوجوانان داشتهاند، به کثرت اتفاق افتاده است. به عنوان مثال در این مجموعه در نسخههای اول و دوم هیچ گونه مسائل جنسی بین بچهها (با وجود زمینههای مختلف) صورت نمیگیرد امّا از نسخة سوّم به بعد کمکم شروع شده و پر رنگ میشود و گسترش مییابد. همین الگو در مرد عنکبوتی (یکی از پر طرفدارترین فیلمها برای سنین کودکی و نوجوانی که به قالبهای مختلف لوازم التحریر، پتو، پوستر و... نیز برای کودکان و نوجوانان تبلیغ میشود) نیز اجرا شد که باعث اعتراض بسیاری از خانوادهها در سراسر جهان گردید.
17. در مجموع میتوان گفت ترویج جادوگری، طلسم و ضدّ طلسمهای خرافی خیالی و ارزش شمردن آنها، امری نسبتاً نو پدید است که به شدّت در سالهای اخیر مورد تبیلغ و ترویج قرار گرفته است که مصداق بارز آن را میتوان در فیلمها و بازیهای چند سال اخیر به کثرت یافت. همچنین برخی عرفانها و جریانهای کاذب و نوظهور نیز از این مقوله استفاده کرده و جادوگری را از ارزشهای مهم خود برمیشمارند. اینکه ترویج جادوگری و خرافات مشابه چه اثرهایی دارند خارج از این مجال است امّا در یک عنوان کلّی میتوان گفت که هدف از این امور سرگرم ساختن و منحرف کردن فکر و تعقّل نسل جدید میباشد که نتیجه آن را افول معنویّت و دینزدگی میتوان مشاهده نمود.
زحمات این نوشتار با همکاری دوست عزیزم جناب آقای جواد امین خندقی انجام شده است