زهرازهرا19 سالگیت مبارک

پرسمان كودك

اجبار در تربیتی

1390/6/7 12:10
نویسنده : مشاورروحانی
3,595 بازدید
اشتراک گذاری
آیا در مسائل تربیتی می بایست فرزندان را اجبار كرد یا آزاد گذاشت؟

سلام .
با توجه به اینکه هدف از تربیت، درونى کردن انضباط و ادب است، لذا عشق و اعتماد به مربى، بیشترین تأثیر را در این زمینه خواهد داشت. «اگر هزار سخن از بیرون بگویى تا مصدقى از درون نباشد، سودى ندارد. تربیت بدون آمادگى روانى و عاطفى عقیم است و چون درختى که ریشه در خاک ندارد. سودى از آب نبرد.
به یاد داشته باشید :اولین و مهمترین شرط برای ارتباط با فرزندان ، همدلی با آنان و ابراز محبت به آنهاست .....

برروی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید

لذامحبت به فرزندان ، زمینه لازم را برای تربیت صحیح آنها فراهم می کند . از آنجا که مسئولیت والدین در انتخاب شیوه تربیت و نقش آنان در پرورش جسمی و روانی فرزندان بسیار مهم است ، لذا با شما از چند روش تربیتی سخن می گوییم . اگر از شما بپرسند فرزندتان از طریق چشمانش بیشتر یاد می گیرد یا از گوشهایش ؟
اجبار بهتر است یا آزادی؟
چه پاسخی خواهید داد ؟
روان شناسان با بررسی و تحقیق در این زمینه ، گفته اند که کودکان به مراتب بیش از آنچه از گوشهای خود یاد می گیرند ، از چشمانشان می آموزند . این واقعیت ، نکته هایی مهم را در زمینه تربیت فرزندان روشن می کند . اولین نکته اساسی این است که سعی کنیم بین حرف و عمل ما هماهنگی وجود داشته باشد و این هماهنگی در شخصیت ما مشاهده شود ، آنگونه که فرزندان به ما اعتماد کنند . یعنی قبل از هرچیز به آنچه می گوییم ، ایمان داشته باشیم و عمل کنیم . محققان در زمینه روشهای تربیتی ، پژوهشهای متعددی را انجام داده و این روشها را بررسی و طبقه بندی کرده اند .
برخی از خانواده ها در تربیت فرزندان ، سخت گیری می كنند . گروهی دیگر ، خانواده های سهل گیر هستند كه در تربیت فرزندان ، راه مسامحه را در پیش می گیرند . گروه سوم ، والدین مقتدری هستند که روش تربیتی آنها متفاوت است و در ارتباط با فرزندان و رفع نیازهای آنها ، تناسب و اعتدال را رعایت می کنند . حال با شیوه های مختلف تربیتی این خانواده ها آشنا می شویم و پیامدهای هر یك از این روشها را بررسی می کنیم .
در شیوه سهل گیرانه ، فرزندان معنی تلاش و سختی را در زندگی به خوبی درك نمی کنند . درنتیجه خود را در کارهای شخصی ناتوان می بینند و به سبب ضعف اراده ، جرأت رویارویی با مشکلات را ندارند .
در خانواده های سخت گیر ، بر قدرت والدین بیش از اندازه تاکید می شود . تربیت در این نوع خانواده ها ، تابع اصول و مقرراتی سخت و انعطاف ناپذیر است . بطوریكه یک نفر بر اعضای خانواده حاكم است و این اصول را برای آنها تعیین می كند . این فرد غالبا" پدر و گاهی مادر است . در خانواده های سخت گیر ، کودکان از حقوق خاص خود بی بهره می مانند . والدین سخت گیر ، با تشخیص خود ، قواعدی را بر کودک تحمیل می کنند . "هافمن " محقق آلمانی پس از بررسی درباره فرزندان والدین سخت گیر ، چنین نتیجه می گیرد : " کودکانی که در خانواده های سخت گیر بزرگ می شوند ، معمولا" مطیع و فرمانبردار هستند . اما در اکثر موارد ، رفتار آنان توام با پرخاشگری است . آنها در بین همبازیهای خود محبوبیت زیادی بدست نمی آورند . زیرا برای حقوق دیگران احترام قائل نیستند . این کودکان دربرابر انتقاد بزرگترها بی تفاوت هستند و از ثبات عاطفی کمی برخوردارند . " کودکان والدین سخت گیر معمولا" در کارهای گروهی شرکت نمی کنند و استقلال کافی ندارند . آنها کمتر به خود متکی هستند و از خلاقیت کمی برخوردارند . اقای شعاری نژاد روان شناس ایرانی می گوید : " فرزندان والدین سخت گیر ظاهرا در حالت تسلیم و اطاعت از پدر و مادر به سر می برند ، ولی در واقع دچار هیجان و اضطرابند . چنین افرادی ناخودآگاه با والدین خود ، همانند سازی می کنند و در برخورد با دیگران ، حالت خصومت به خود می گیرند . درنتیجه به بچه های هم سن خود و یا کوچکتر ، آزار می رسانند . "
کارشناسان علوم رفتاری می گویند : تربیت والدین سخت گیر در درازمدت ، در پسران بیش از دختران ، نتایج منفی به بار می آورد .
درمقابل خانواده های سخت گیر ، خانواده های سهل گیر و مسامحه كار قرار دارند . والدین سهل گیر به فرزندان خود اجازه می دهند که به خواسته هایشان ، آنگونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده سازند . در این خانواده ها ، هرکس هر کاری را که میل دارد ، انجام می دهد و دیگران حق دخالت در کار او را ندارند . طرفداران چنین شیوه تربیتی معتقدند که تمایلات فرزندان بر رفتار آنها حاکم است ، چرا که سلب آزادی کودکان موجب پیدایش عقده های روانی در آنها می شود . از نگاه این گروه ، هر خواسته ای از نیازی درونی حکایت می کند و ضرورت دارد که آن نیاز در اولین فرصت تامین و ارضاء شود . درواقع طبق نظر مدافعان روش تربیتی سهل گیرانه ، تمایلات و خواسته های فرزندان ، بهترین راهنما برای تامین سلامت جسمی و روانی آنان است . در خانواده های سهل گیر ، به آموزش رفتارهای اجتماعی توجهی نمی شود ، دخالت پدر و مادر در کارهای فرزندان ، معنا ندارد و هریک از اعضای خانواده هر کاری که بخواهد ، می تواند انجام دهد .
والدین متعادل با شیوه هایی مستقیم یا غیر مستقیم بر رفتار فرزندان ، کنترل و نظارت دارند و به استقلال و آزادی فکری کودکان آسیبی وارد نمی شود .
مسلما" این شیوه تربیتی نیز پیامدهای زیادی را بدنبال دارد . کارشناسان علوم رفتاری می گویند در نتیجه سهل گیری والدین و آزادی فرزندان ، هرج و مرج بر روابط اعضای خانواده حاکم می شود . افرادی که از تمایلات خود پیروی می کنند ، غالبا" در عالم خیال به سر می برند و از واقعیتهای عینی زندگی فاصله دارند . فرزندان این خانواده ها ، بی بند و بار و بی هدف هستند و در مقابل دیگران احساس مسئولیت نمی کنند . از این رو قادر به ارتباط مطلوب و سازنده با دیگران نیستند . گرچه کودکان خانواده های سهل گیر از استقلال فکری و عملی برخوردارند ، اما به سبب هرج و مرج ، نوعی تزلزل روحی در آنها مشاهده می شود . این تزلزل روحی ، موجب بروز رفتارهای نابهنجار در تعاملات فردی و اجتماعی آنها می شود .
از آنجا که در شیوه سهل گیرانه ، والدین امكانات مختلف را برای ارضای خواسته های فرزندان دراختیار آنها می گذارند ، این فرزندان معنی تلاش و سختی را در زندگی به خوبی درك نمی کنند . درنتیجه خود را در کارهای شخصی ناتوان می بینند و به سبب ضعف اراده ، جرأت رویارویی با مشکلات را ندارند . روان شناسان می گویند کودکان خانواده های سهل گیر ، دچار ضعف تربیتی و اخلاقی هستند و این مسئله ، زمینه بزهکاری را در آنان فراهم می کند .
در مقابل افراط و تفریط این دو روش تربیتی ، روش معقول و متعادل تری نیز وجود دارد . در خانواده های متعادل ، تربیت فرزندان بر اصولی صحیح استوار است و با وجود اینكه والدین با شیوه هایی مستقیم یا غیر مستقیم بر رفتار فرزندان ، کنترل و نظارت دارند ، به استقلال و آزادی فکری کودکان آسیبی وارد نمی شود .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)